نخست: قرآن جدید میآورد، چرا قرآن جدید میآورد؟! از ابوعبدالله ؛ نقل شده که گفت. گویی که به میان ستون و محراب مینگرم و مردم را میبینم که بر کتاب جدید و علیه عرب بیعت میکنند[1]
محمد صدر میگوید: تفسیر جدید و باطنی گستردهای را برای مردم بارز میکند…و این امر صحیحی است که نیاز به بررسی ندارد و نماد و مصداق حقیقتی است باطنی که وجدان بشری آن را توصیف کرده است و این فهم جدید عمیقتر از تمام فهمهای پیشین است[2]
گفتم: آیا فهم او عمیقتر از فهم امامان قبل مثل علی و باقر و صادق و… است؟!
از علی (ع) نقل شده که گفت: مانند اينكه به شیعیان مینگرم، که چادرها را در مسجد کوفه برپا کردهاند و نشسته و قرآن جدید را به مردم میآموزند[3]
مفید در المسائل السرویه میگوید: بدون شک قرآن، کلام خداوند متعال است و کلام بشر نیست و این قرآن اکثر کلام خدا است [نه همه آن] و باقیمانده آن نزد نگهدارنده شريعت گذاشته است، برای احکامی که چیزی از آنها وضع نشده است[5][4]
دوم: مساجد را نابود میکند. از ابوجعفر نقل شده که گفت: وقتی که قائم ظهور کند، به کوفه میرود و 4 مسجد را نابود میکند[6]
از ابوجعفر نقل شده که گفت: هیچ مسجد برپايى بر روی زمین نيست مگر اینکه که امام زمان آن را نابود میکند و هموار مینماید[7]
سوم: به حکم داود حکم میکند. از ابوجعفر نقل است که گفت: وقتی که قائم آل محمد بیاید به حکم داود و سلیمان حکم میکند و دلیلی از مردم خواسته نمیشود،[8] از ابوعبدالله (ع) نقل شده که گفت: دنیا از بین نمیرود تا اين که مردی از من بيايد و به حکم آل داود حکم کند[9]
چهارم: بر ام المؤمنین عایشه (ك) حد شرعی جاری میکند. از ابو جعفر نقل شده که: وقتی که قائم ما ظهور کند، عایشه را نزد او میآورند تا او را حد شرعی بزند و تا انتقام فاطمه دختر محمد (ص) را از او بگیرد[10]
پنجم: ابوبکر و عمر را از قبرهایشان بیرون میآورد و آنها را به صلیب میکشد و میسوزاند[11]
ششم: وقتی که خروج میکند خداوند او را به اسم عبرانیاش صدا میزند. ابوعبدالله (ع) میگوید: وقتی که به امام اجازه داده شد، خداوند او را به نام عبرانیاش صدا میزند و 313 یار دارد، ابرى است مانند ابرهاى پاییزی و آنها پرچمداران هستند، بعضی از آنها شب در رختخوابش میخوابد و صبح در مکه است[12]
هفتم: کعبه و مسجد رسول الله (ص) را ویران میکند. از مفضل بن عمر نقل شده که او از جعفر بن محمد سؤالهایی را در مورد مهدی و احوال او میپرسد. از جمله: سرورم او با خانه خدا چکار میکند؟ گفت: آن را نابود میکند و جز ستونهای آن چیزی باقی نمیگذارد که اولین خانهای بود که در مکه و در زمان آدم (ع) ساخته شد، و بوسیله ابراهیم و اسماعیل اوج گرفت[13]
و از ابوبصیر از ابوعبدالله (ع) نقل شده که گفت: وقتی که قائم بیاید، خانه خدا و مسجد پیامبر (ص) و مسجد کوفه را به روز اولش بر میگرداند[14]
هشتم: خداوند او را برای انتقام مبعوث میکند از ابو جعفر نقل شده که: خداوند محمد (ص) را برای رحمت، و مهدی را برای انتقام مبعوث میکند[15]
نهم: نوادگان قاتلان حسین را میکشد. به رضا گفته شد: ای پسر رسول خدا در مورد حدیثی که از صادق (ع) روایت شده چه نظری داری که گفت: وقتی مهدی قائم خروج کند، نوادگان قاتلان حسین را به جرم پدرانشان میکشد. گفت: چنین است. گفتم: پس این کلام خداوند چه میشود که میفرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (فاطر: ١٨). «هيچ گناهكاري بار گناه ديگري را به دوش نميكشد» گفت: تمام اقوال خداوند راست است اما نوادگان قاتلان حسین (ع) به کار پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار میکنند[16]
دهم: مهدی بر قتل عربها و مخصوصاً قریش اصرار و پافشاری میکند. از ابو عبدالله نقل شده که گفت: «میان ما و اعراب بجز قتل و کشتار چیز دیگری باقی نمانده است»[17] چرا عربها؟!
از ابو عبدالله نقل شده که گفت: از اعراب بپرهیز، چون خبر بدی در مورد آنها وجود دارد و هیچ کدام از آنها با مهدی قائم خروج نمیکنند[19]
از ابو عبدالله نقل شده که گفت: وقتی که قائم آل محمد ص خروج کند500 نفر از قریشیان را جمع میکند و گردن آنها را میزند و سپس 500 نفر دیگر را نیز جمع میکند و گردن آنها را نیز میزند و این کار را شش بار تکرار میکند (یعنی 3000 نفر) و گفته شده که تعداد قریشیان 3000 نفر بوده است؟ (چون این روایت در آن زمان بوده و آن زمان تعداد قریشیها اندک بوده به این دلیل تعجب كرد) گفت: آری خود و موالی آنها این تعداد هستند.
میگویم که آنچه که بر جعلی بودن این روایت دلالت میکند این است که جاعل آن مطمئن نبوده که قریشیها از 3000 نفر بیشتر هستند بنابراین تعجب کرده، پس برای اینکه دروغش را محکم کند بیان میکند که این تعداد اعراب و موالی آنها میباشد.
از ابو جعفر (ع) نقل شده که گفت: اگر مردم میدانستند که قائم هنگام خروج چکار خواهد کرد، بیشترشان دوست نداشتند او را ببینند، از مردمانی که میکشد و او با کشتن قریش شروع میکند و جز شمشیر چیزی رد و بدل نمیشود، تا جایی که بسیاری میگویند که این از آل محمد نیست و گرنه مهربان میبود[20]
جای تعجب است که آیا این کار موافق کلام پیامبر (ص) است که فرمود: «خداوند را در مورد اهل بیتم به یاد داشته باشید»[21]
مگر بنی هاشم از قریش نیستند؟ پس چرا آنها را نیز میکشد؟!
«كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُولُونَ إِلَّا » (الكهف: ٥).
«سخن بزرگى از دهانشان خارج مىشود! آنها فقط دروغ مىگويند».
منبع: کتاب » عجیب ترین دروغ تاریخ»
نوشته: شیخ عثمان خمیس
ترجمه: شیخ اسحاق دبیری
———————————-
پی نوشت:
[1]: الغیبة، نعمانی، ص200؛ بحارالانوار، 52/135، 294؛ الزام الناصب، 2/111-112.
[2]: تاریخ مابعدالظهور، ص453.
[3]: الأنوار النعمانیة، 2/95.
[4]: المسائل السرویة، ص78-79.
[5]: علی حائری در مورد صفات مهدی میگوید: ظهور مصحف علی (ع) است که بعد از وفات پیامبر (ص) جمعآوری کرده بود. همچنانکه در مورد اخبار زمان ظهورش از علی در كتاب: الغیبة نعمانى آمده است: گویی که عجم چادرهايشان را در مسجد کوفه برپا کردهاند و قرآن را چنانکه نازل شده بود. به مردم میآموزند. گفته شد: ای امیرالمؤمنین مگر این قرآن همان گونه که نازل شده نيست؟ گفت: نه، اسم 70 نفر از قریشیان و پدرانشان از آن پاك شده واسم ابولهب نیز به خاطر اینکه عموی پیامبر (ص) است ترك شده تا اهانت به پيامبر (ص) باشد، الزام الناصب، 1/421.
[6]: بحار الانوار، 52/339؛ وسائل الشیعة 25/436؛ الارشاد، مفید، 2/385.
[7]: الحدائق الناظرة، بحرانی، 7/281؛ وسائل الشیعة 25/436؛ الارشاد، مفید، 2/385؛ بحارالانوار، 80/369.
[8]: بصائر الدرجات، ص279؛ مستدرک الوسائل، 17/364؛ الخرائج و الجرائح، 2/860.
[9]: بصائر الدرجات، ص278؛ الکافی 1/397-398 وسائل الشیعة 27/230-231.
[10]: بحار الانوار، 52/314؛ مختصر بصائر الدرجات، ص213؛ مستدرک الوسئل 18/92، بحارالانوار 22/242؛ الایقاظ من الهجعة، حرعاملی، ص232.
[11]: بحار الا نوار، 53/12-14؛ مختصربصائر الدرجات ص187، الایقاظ من الهجعة، ص269-270.
[12]: الغیبة، نعمانی، ص326؛ بحارالانوار، 52/368؛ تفسیر العیاشی، 1/67.
[13]: بحارالانوار، 53/11؛ الزام الناصب، 2/226.
[14]: الحدائق الناظرة، 11/461؛ الکافی، 4/543؛ تهذیب الاحکام، طوسی، 5/452.
[15]: بحارالانوار، 52/315؛ الکافی8/233؛ مکیال المکارم، اصفهانی، 1/52، 2/345.
[16]: بحار الانوار، 52/313؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، ص162؛ ثواب الاعمال، صدوق، ص217، علل الشرائع 1/229.
[17]: بحار الانوار، 52/349؛ الغیبة، نعمانی، ص241؛ الزام الناصب، 2/264.
[18]: بحار الانوار، 52/333؛ الغیبة، طوسی، ص476؛ نفس الرحمن فی فضائل سلمان، نوری طبرسی، ص131.
[19]: بحار الانوار، 52/338؛ الارشاد مفید، 2/383؛ روضة الواعظین، ص265؛ الغیبة، نعمانی، ص240.
[20]: بحار الانوار، 52/354؛ الغیبة، نعمانی، ص238؛ الزام الناصب، 2/247.
[21]: به روایت مسلم در صحیح خود، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی بن ابی طالب (رض) شماره 2408.