بایگانی | ژوئیه, 2010

گذشته ها، گذشته – امروز ، فقط امروز

29 ژوئیه
به ياد آوردن گذشته و غم خوردن به خاطر فجايع آن، حماقت و ديوانگي است و اراده و زندگي فعلي را نابود مي کند. عاقلان پرونده گذشته را مي پيچند و روايت نمي کنند؛ گذشته با طنابهايي محکم براي هميشه در سلول فراموشي بسته و زنداني مي شود و هرگز از بند فراموشي بيرون نخواهد آمد. چون گذشته ها، گذشته و پايان يافته است. از اينرو نه غم خوردن، آن را باز مي گرداند و نه اندوه و ناراحتي، سامانش مي دهد؛ چون گذشته، ديگر چيزي نيست و وجود ندارد. لذا در کابوس گذشته و زير چتري که وجود ندارد، زندگي مکن و خودت را از شبح و کابوس گذشته نجات بده؛آيا مي خواهي آب رفته را به جوي باز گرداني و خورشيدي را که غروب کرده، طلوع دهي و نوزادي را که متولد شده، دوباره به شکم مادر بازگرداني و يا شيري را که از پستان چکيده، به درون پستان برگرداني و اشکي را که از چشم بر گونه ها سرازير شده، به چشم بازگرداني؟!
پرداختن به گذشته،آشفتگي به خاطر گذشته، سوختن در آتش گذشته و در آستانه گذشته افتادن، وضعيت اسفبار و تراژدي وحشتناکي است. خواندن دفتر گذشته، ضايع کردن زمان فعلي و از بين بردن تلاش و لحظه کنوني است. خداوند، امتهاي گذشته و عملکردشان را ذکر کرده وسپس فرموده است: { تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ } «آن، امتي است که گذشته است». کار، تمام شده و رفته است.
از اينرو کالبدشکافي جسد زمان و برگرداندن چرخهاي تاريخ، فايده اي ندارد. کسي که به گذشته بر مي گردد، بسان فردي است که گندم آردشده را دوباره به آسيا مي برد و آرد مي کند يا مانند کسي است که براده هاي چوب را دوباره اره مي نمايد. از قديم به کسي که براي گذشته مي گريد، گفته اند: با گريه تو، مردگان از گورهايشان بيرون نخواهند آمد.. همچنين گفته شده که به خر گفتند: چرا نشخوار نمي کني؟ گفت: دروغ گفتن را دوست ندارم. مشکل ما اين است که از پرداختن و سامان دادن به زمان فعلي خود ناتوان هستيم و خود را به گذشته مشغول مي نماييم؛ کاخهاي زيباي خود را فراموش کرده، براي مشتي خاک و تپه اي از بين رفته مرثيه سرايي و سوگواري مي کنيم. اگر همه انسانها و جنها براي باز گرداندن گذشته دست به دست هم دهند، نمي توانند آن را بازگردانند؛ چراکه اين کار، محال است.
مردم به پشت سر و عقب نگاه نمي کنند؛ چون باد به سمت جلو مي وزد و آب، رو به جلو جريان دارد و قافله، به سوي جلو حرکت مي کند. پس تو هم با سنت و قانون حيات، مخالفت نکن.
امروز ، فقط امروز
چون صبح کردي، منتظر شام مباش؛ گويا فقط امروز زندگي خواهي کرد، نه ديروزي که با خوب و بدش تمام شده و نه فردايي که هنوز نيامده است.
امروز فقط روز توست؛ عمر تو، فقط يک روز است؛ پس ذهن و خاطرت را فقط به زندگي امروز معطوف بدار؛ گويا امروز بدنيا آمده اي و امروز خواهي مرد. اگر چنين باشي، ديگر زندگي تو در ميان خاطرات تلخ و اندوه و ناراحتي گذشته و ميان توقع آينده و شبح ترسناک و خيزش وحشتناک آن از هم نخواهد پاشيد.
توجه و تلاش و ابتکار خود را فقط صرف امروز بگردان. پس امروز بايد نمازي درست و خاشعانه بخواني و با تدبر، قرآن را تلاوت کني؛ با حضور دل به ذکر بپردازي، کارها را سنجيده انجام دهي، اخلاقي زيبا ارائه نمايي، به بهره و قسمت خويش راضي باشي، به ظاهر خود توجه نمايي و به جسم و تن خويش اهتمام بورزي و به ديگران فايده برساني.
ساعتهاي امروز را تقسيم کن و از دقيقه هاي آن به اندازه سالها و از ثانيه هاي آن به اندازه ماهها استفاده کن؛ امروز نهال خوبي و مهر بکار و کارهاي زيبا انجام بده. از پروردگارت آمرزش بخواه و پروردگارت را به ياد آور و براي سفر از اين جهان، خودت را آماده کن. بدين سان امروز با شادماني و سرور و در امنيت و آرامش زندگي بسر مي نمايي و از روزي و همسر و فرزندان و شغل خود و از خانه و دانش و جايگاه خود راضي خواهي بود؛ { فَخُذْ مَا آَتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ tûïحچإ3″O±9$# (144) } «پس آنچه را به تو عطا کرده ام، بگير و از شکرگزاران باش».
خلاصه اينکه اگر رويه اي را که گفتم، در پيش بگيري، امروز را بدون ناراحتي و پريشاني و بدون حسد و کينه و ناخرسندي مي گذراني.
يک جمله بايد بر لوح قلبت نقش ببندد؛ اين جمله را در دفتر خود با خطي درشت بنويس و آن اينکه (امروز فقط امروز).
اگر امروز ناني گرم و گوارا بخوري، آيا نان خشکي که ديروز خورده اي يا نانِ فردا که هنوز معلوم نيست چه باشد، به تو زياني مي رساند؟
وقتي امروز آبي شيرين و گوارا مي نوشي، چرا براي آب تلخ و شوري که ديروز نوشيده اي، غم مي خوري و چرا خودت را از ترس اينکه شايد فردا آبي آلوده و گرم بهره تو باشد، ناراحت و افسرده مي کني؟
اگر اراده اي آهنين و قاطع داشته باشي، خودت را به اين نظريه که: فقط امروز زندگي خواهم کرد، قانع مي نمايي. وقتي اين تئوري در ذهن و وجودت جاي بگيرد،آنگاه مي تواني از هر لحظه امروز براي ساختن خود، شکوفايي استعدادهايت و سامان دادن کارهايت استفاده کني؛ در اين صورت خواهي گفت: امروز بايد سخناني درست به زبان بياورم؛ پس سخن بيهوده و ناسزا و غيبت به زبان نمي آورم. امروز بايد خانه و کتابخانه ام مرتب باشد؛پس هيچ در هم بر همي نخواهم گذاشت و بلکه همه چيز بايد منظم و مرتب باشد. فقط امروز زندگي مي کنم؛پس به نظافت و قيافه ظاهري خود اهتمام مي ورزم و مي کوشم رفتار و سخنان و حرکتهاي سنجيده و درستي از من سر زند.
فقط امروز زنده هستم؛ پس در عبادت پروردگارم و خواندن نماز به کاملترين شکل تلاش مي کنم و سعي مي نمايم با خواندن نوافل، توشه اي براي آخرت خود بيندوزم و نکته مفيدي حفظ کنم و کتابي مفيد مطالعه نمايم.
زندگي من فقط امروز است؛ پس نهال فضيلت و خوبي را در قلب خود مي کارم و درخت شر و بدي را به همراه شاخه هاي خاردارش که کينه، خودپسندي، ريا و بدگماني است، از ريشه باغ دلم در مي آورم.
فقط امروز زندگي خواهم کرد؛ از اينرو به ديگران سود مي رسانم و به مردم نيکي مي کنم، به عيادت بيمار مي روم، در تشييع جنازه اي شرکت مي کنم، آدم گمشده و سرگرداني را راهنمايي مي نمايم، به گرسنه اي خوراک مي دهم، مشکل کسي را حل مي کنم، در کنار ستمديده اي مي ايستم و او را زير چتر حمايتم قرار مي دهم؛ براي فرد ضعيف و ناتواني سفارش مي کنم، با انساني مصيبت زده و رنجديده همدردي مي کنم، به عالم و دانشمندي احترام مي گذارم، دست شفقت و مهرباني بر سر کوچکترها مي کشم و بزرگترها را گرامي مي دارم.
فقط امروز زندگي خواهم کرد؛ پس اي گذشته اي که رفته و پايان يافته اي! همانند خورشيدت غروب کن؛ من هرگز براي تو نخواهم گريست وحتي لحظه اي هم براي به ياد آوردن تو درنگ نمي کنم. چون تو، ما را ترک گفته واز کوي ما رخت بر بسته اي و هرگز به سوي ما باز نخواهي گشت.
و اي آينده! تو در عالم غيب و دنياي پنهان هستي؛ من، با خيالات تعامل نمي کنم و خودم را به اوهام نمي فروشم و براي تولد چيزي که وجود ندارد، شتاب نمي ورزم؛ چون فردا، هنوز به وجود نيامده و آفريده نشده است. اي انسان! امروز، فقط امروز. در فرهنگ خوشبختي، اين، زيباترين واژه براي کسي است که زندگي را در زيباترين و درخشنده ترين صورت آن مي خواهد.
نوشته: دکتر عائض القرنی
منبع: اهل سنت کرمانشاه

ماهنامه الکترونیک سایت نوار اسلام شماره 23 اول شعبان 1431هـ

27 ژوئیه

ماهنامه الکترونیک سایت نوار اسلام شماره 23 اول شعبان 1431هـ
ماهنامه فرهنگي ـ ديني ـ اجتماعی « نوار اسلام » از سوي اداره سايت نوار اسلام منتشر می شود با موضوعات دينى، فرهنگى، تاريخى، فقهى، مقالات، و غيره

…ادامه مطلب

دادگاه ویژه‌ی روحانیت، دادگاهی سیاسی ـ مذهبی است

27 ژوئیه
مصاحبه سايت «دويچه وله آلمان» با كاك حسن اميني:
تعدادی از روحانیون اهل‌سنت ازجمله مولوی عبدالحمید، امام جمعه‌ی زاهدان و حسن امینی، حاکم شرع کردستان به دادگاه ویژه‌ی روحانیت احضار شده‌اند. برای آشنایی با نظرات اهل‌ تسنن پیرامون این دادگاه با حسن امینی گفتگو کردیم.
دادگاه ویژه‌ی روحانیت، یکی از نخستین ارگان‌های وابسته به دستگاه قضایی ایران است که در سال ۱۳۵۸ به دستور آیت‌الله خمینی تاسیس شد. منتقدین می‌گویند، این دادگاه یک ارگان فراقانونی است که برای کنترل روحانیون کشور فعالیت می‌کند. این دادگاه تابحال برخی از روحانیون منتقد از جمله آیت‌الله سیدمحمد کاظم شریعتمداری، آیت‌الله حسینعلی منتظری، عبدالله نوری، محسن کدیور و تعدادی دیگر از روحانیون را محاکمه کرده است. بسیاری از روحانیون شیعه و سنی کشور با ادامه‌ی فعالیت آن مخالف می‌کنند.
این دادگاه تا بحال در ۱۰ شهر ایران تاسیس شده است. آقای حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان که خود زمانی به دادگاه ویژه روحانیت واقع در مشهد احضار شده بود به دویچه وله می‌گوید، دادگاه ویژه‌ی روحانیت در هیچ یک از شهرهای مناطق سنی‌نشین کشور فعالیتی ندارد.
دویچه وله: جناب آقای حسن امینی دادگاه ویژه‌ی روحانیت چگونه دادگاهی هست و از نظر اهل‌ سنت در ایران آیا این دادگاه به رسمیت شناخته می‌شود؟‌
حسن امینی: از دیدگاه اسلام ما دادگاه‌های مختلف نداریم. حتی پیامبراسلام در مقابل قانون با شهروند عادی هیچ تفاوتی نداشت. بنابراین اگر این تفاوت وجود نداشته باشد، پس این دو دادگاه برای چیست؟ به چه دلیل دادگاه من که یک روحانی هستم بایستی عیب و ایرادهای مرا بپوشاند، ولی شهروندان دیگر که روحانی نیستند عیب‌شان برملا شود. بنابراین از نظراسلام دادگاه ویژه‌ی روحانیت و هر دادگاه مخصوصی در ممالک اسلامی به نام اسلام غیراسلامی است. من این را بر اساس دیدگاه اسلام بیان می‌کنم و حاضرم در هر مناظره‌ای پیرامون این موضوع شرکت بکنم.
قانون اساسی ایران هم می‌گوید، مردم در مقابل قانون یکسانند. وقتی یکسان هستیم، چرا من که یک روحانی هستم «با احترام بیشتری» محاکمه شوم و آن شهروندی که روحانی نیست با تحقیر محاکمه شود. چنین دادگاه‌هائی در اسلام نیست و ما مسلمان‌ها نمی‌توانیم آن را بپذیریم.
آقای امینی جدا از بحث در خصوص جایگاه قانونی این دادگاه، اگر روحانی اهل‌ سنت را در ایران بخواهند محاکمه کنند، آیا دادگاه ویژه‌ی روحانیت صلاحیت آن را دارد که یک روحانی اهل سنت را هم احضار و یا دادگاهی کند و حکم صادر کند؟
بنظر ما این تحقیر این ملت هست. ما به لحاظ مسائل قضائی اختلافاتی داریم. اگر قرار است محاکمه ، یک محاکمه‌ی مذهبی باشد، سنی‌ها باید بر اساس مذهب خودشان محاکمه شوند و یک شیعه هم بر اساس مذهب تشیع. اگر قرار است ما این دادگاه را که هرچند غیردینی است، بپذیریم، عادلانه است که قاضی آن دادگاه ویژه روحانیت باید یک سنی که مورد قبول اهل سنت است، باشد. ما معتقدیم اگر مذهب را هم در نظربگیریم، طبق ماده‌ی ۱۲ قانون اساسی کشور، ما در امور دینی خود آزاد هستیم. پس اگر یک روحانی سنی محاکمه می‌شود، بایستی قاضی آن هم سنی باشد و نه شیعه. واین دادگاه چرا در مناطق خودمان نباشد؟ تمامی روحانیون اهل‌ سنت که باید محاکمه بشوند، بایستی به مشهد بروند. در مناطق سنی‌نشین کشور حتی یک دادگاه ویژه‌ی روحانیت وجود ندارد و این بنظر ما نوعی تحقیر است.
تابحال برخی از روحانیون اهل‌ سنت در تایباد و استان سیستان و بلوچستان به دادگاه ویژه روحانیت در مشهد احضار و محاکمه شدند، خود شما هم به دادگاه مشهد احضار شدید. آیا این دادگاه برای روحانیون اهل‌ سنت در ایران پاسخگو هست؟
در آذربایجان‌غربی که اکثریتش اهل ‌سنت است، در کردستان و کرمانشاه که تقریبا همه اهالی آن سنی هستند، کسانی که در رابطه با اموردینی پرونده داشته باشند، همه باید به همدان بروند. در مناطق سنی‌نشین کشور حتی یک دادگاه ویژه‌ی روحانیت وجود ندارد.
روی این حساب آیا روحانیون اهل سنت خواستار تاسیس دادگاه ویژه روحانیت اهل‌ سنت نیستند یا اینکه شما با نص چنین دادگاهی مخالفید و می‌گویید که نیازی به دادگاه ویژه روحانیون نیست؟
من یک عالم مسلمان هستم و هر چیزی را که در دینم نباشد برای مسلمان‌ها قبول نمی‌کنم. البته برای غیرمسلما‌ن‌ها محترم است و کسی که ادعای مسلمانی می‌کند، باید بر اساس دین اسلام نیزعمل کند. ما در صدر اسلام، در زمان حضرت محمد و جانشینان وی خلفای راشدین هم دادگاه‌های مختلف نداشتیم. واین «چند نوع دادگاه» دینی نیست، بنابراین ما تقاضای یک دادگاه غیردینی و غیراسلامی را نمی‌کنیم.
کلا انتخاب قاضی دادگاه در میان اهل ‌سنت چگونه است، شما که خودتان حاکم شرع مردمی کردستان هستید، آیا از سوی اداره‌های دولتی احکام صادره‌ی شما به عنوان یک حاکم شرع به رسمیت شناخته می‌شود؟
نخیر، این مساله مربوط است به پیش از انقلاب. در زمان رژیم سابق در مناطق اهل‌ سنت، بویژه در کردستان حکومت یک عالم دینی را که مردم برای رفع اختلافات خود مراجعه می‌کردند، می‌پذیرفت و حتی حکم آن را در «احوال شخصیه» می‌پذیرفتند و حاکم شرع رسمیت داشت. از آن زمان حاکم شرع بوده و بیشتر از سوی مردم مورد قبول واقع شده، نه از سوی حکومت.
شما تابحال آیا به حکومت ایران در به رسمیت شناختن آن مراجعه نکردید؟
نخیر ما مراجعه نکردیم، چونکه نمی‌خواهیم این ارکان حکومتی شود. ما دوست داریم که این مستقل باشد. مسائل دینی اگر یک قسمتی از آن حکومتی شود از دست دین خارج خواهد شد و مسئله‌ی حاکم شرع بودن من هم به این شکل است و من دوست ندارم حکومتی شود و ما تابحال تقاضا هم نکردیم. فقط خواست ما این است که در حیطه‌ی کاری ما مزاحمتی ایجاد نکنند و تابحال هم مانعی بوجود نیامده است.
در حال حاضر مشکل شما در رابطه با دادگاه ویژه‌ی روحانیت چیست؟
ما هرمشکلی که داشته باشیم به دادگاه عمومی مراجعه می‌کنیم و این قضیه دادگاه روحانیت در واقع یک نوع دادگاه سیاسی مذهبی است ونفعی برای روحانیون اهل‌سنت نداشته است. ولی تابحال در گفتگو با مسئولین صحبت شده که اگر قراراست این دادگاه باشد، بایستی این دادگاه در کردستان و قاضی آن از میان اهل سنت باشد ولی توجه نشده است.
مصاحبه‌گر: طاهر شیرمحمدی
تحریریه: بهمن مهرداد

حضور بهترین دروازه بان جهان در ناوگان آزادی 2

27 ژوئیه
كمیته اروپایی لغو محاصره در نظر دارد تماس هایی را با بازیكنان فوتبال جهان حاصل كرده و امكان مشاركتشان در ناوگان آزادی 2 را به آنان اطلاع دهد.
بعد از اینكه كاسیاس دروازه بان تیم ملی اسپانیا تاكید كرد كه جشن رسمی قهرمانی تیمش در جام جهانی فوتبال 2010 را بعد از لغو محاصره نوار غزه برگزار خواهد كرد، كمیته اروپایی لغو محاصره در نظر دارد تماس هایی را با بازیكنان فوتبال جهان حاصل كرده و امكان مشاركتشان در ناوگان آزادی 2 را به آنان اطلاع دهد.
كمیته مذكور اعلام كرد كه برای مشاركت بازیكنان مشهور در ناوگان آزادی 2 كه اواخر سبتامبر آینده راهی غزه خواهد شد، تماس خواهد گرفت.
این كمیته كه مقر آن در بروكسل قرار دارد، عنوان داشت كه تماس هایی با بازیكنان مشهور فرانسه و اسپانیا از جمله كاسیاس كاپیتان تیم ملی اسپانیا حاصل خواهد كرد.
كمیته اروپایی لغو محاصره تاكید كرد كه این تماس به منظور جلوگیری از تعرض به بازیكنان و یا باشگاه آنها و ممانعت از فشارهای رژیم صهیونیستی جهت منصرف كردن بازیكنان از شركت در ناوگان همبستگی با ساكنان تحت محاصره غزه، محرمانه صورت خواهد گرفت.
گفتنی است كه تعویق اعزام ناوگان آزادی 2 به غزه به مدت چندین هفته با هدف مشاركت هر چه بیشتر كشورهای اروپایی صورت گرفت.
منبع: مركز اطلاع رساني فلسطين

حضرت مریم باحجاب بود، چطور آن را ممنوع کنم؟

27 ژوئیه
با وجود فشارهای شدید محافل سکولار داخلی،‌ «جولیانو آماتو» وزیر کشور ایتالیا بار دیگر اعلام کرد که حجاب مسئله‌ای است که مورد تایید حضرت مریم بوده است و وی نیز به‌عنوان وزیر کشور ایتالیا هرگز با ممنوعیت آن برای زنان مسلمان در این کشور موافقت نخواهد کرد.
وی افزود: حضرت مریم مادر پیامبر ما عیسی مسیح بود و از حجاب استفاده می‌کرد؛ در این صورت چطور می‌توانم با ممنوعیت حجاب در کشورم موافقت کنم؟
بر اساس این گزارش، گروه‌ها و محافل سکولار افراطی در ایتالیا همواره خواستار منع حجاب برای زنان مسلمان مقیم ایتالیا و نیز زنان ایتالیایی مسلمان هستند و ادعا می‌کنند که حجاب خطری برای فرهنگ مسیحیت در این کشور است.
جولیانو آماتو خطاب به گروه‌های سکولار اظهار داشت: حضرت مریم یکی از محبوب‌ترین زنان تاریخ، همیشه حجاب بر سر داشته ‌است، پس چگونه از من انتظار دارید با حجاب زنان مسلمان مخالفت کنم.
وی همچنین یادآور شد: گروهی از سکولارهای افراطی، حتی خواستار دست‌کاری در تابلوهای مربوط به حضرت مریم هستند و می‌خواهند تابلوهای با حجاب از ایشان حذف و به جای آن،‌ فقط تابلوهایی که به صورت بی‌حجاب از ایشان به تصویر کشیده شده،‌ ارائه شود.

به دستور وزارت ارشاد، تارنمای ناجی کرد حذف شد!

27 ژوئیه
تارنمای ناجی کرد حذف شدبالاخره مسئولین وزارت ارشاد دولت جمهوری اسلامی زهر تلخ نفرت٬ حقد٬ کینه٬ حسادت و البته ناتوانی در پاسخگویی خود را ریختند و تارنمای ناجی کرد را پس از سه سال فعالیت مستمر و پیگیر و دلسوزانه در عرصه دین و دعوت اسلامی با تمرکز بر مسائل اعتقادی٬ به بهانه داشتن » مصادیق محتوای مجرمانه» حذف کردند. بنا به اطلاعات دریافتی ما٬ وزارت ارشاد با ارسال نامه ای به شرکت «میهن بلاگ» که ارائه دهنده ی سرویس بلاگ دهی در ایران می باشد خواستار حذف «تارنمای ناجی کرد» شده اند و مسئولین این شرکت نیز اقدام به حذف تارنما نمودند.
زمانی که آدرس ورودی تارنمای ناجی کرد در سیستم میهن بلاگ را بارگزاری می کنیم صفحه ای مانند زیر ظاهر می شود که در آن آمده است :»بلاگ مورد نظر حذف شده است. این بلاگ با ابلاغ کمیته تعین مصادیق مجرمانه سایت های اینترنتی مسدود شده است.»
تارنمای ناجی کرد ضمن ابراز تأسف از حقارت و پستی دست اندرکاران حذف تارنمای ناجی کرد و صادرکنندگان دسور حذف آن، خطاب به مسئولین امر با تبسمی بر لب این شعر زیبای شفیعی کدکنی را زمزمه می کند:
«پیش از شما، به سال شما، بیشمارها
با تار انکبوت نوشتند روی باد
کاین دولت خجسته ی جاوید
زنده باد»
و می افزاد که هیچ گاه تسلیم دون فطری ها و زورگویی های شما نخواهیم شد و به بازدیدکنندگان و علاقه مندان تارنما قول می دهیم که در روزهای آینده این تارنما با نیرویی مضاعف و هم چنین یک سایت اینترنتی مجزا پای در عرصه ی اینترنتی خواهد گذاشت.
از آن جا که پیش بینی چنین روزی برای تارنمای ناجی کرد متصور بود لذا مدیران این تارنما با تهیه ی پشتیبانی از این سایت به صورت موقت بازدیدکنندگان محترم را به وبلاگ زیر راهنمائی می کنیم:
ان شا الله در روزهای آتی، تارنمای ناجی کرد با یک سایت اینترنتی قوی پای در عرصه ی اینترنت خواهد گذاشت.

مختصر زندگینامه آیت الله مردوخ کردستانی

27 ژوئیه

آیت الله شیخ محمد مردوخ ملقب به جمال الدین خلف مرحوم شیخ عبد المومن متولد شب ۲۷رجب سال ۱۲۹۷هجری قمری برابر با ۱۲۵۶خورشیدی . متفکرو روشنفکر و فیلسوف و سیاستمدارو شاعر روشنگرو روزنامه نگار و یک سردار جنگی به تمام معنی . با مجموعه خصایلی که خداوند در وجودش به ودیعه نهاده بود شخصیت بارز و نابغه ای  پدید آمد که آوازه او در سراسر کردستان و سپس در بین مناطق سنی نشین و نهایتا در سراسر جهان منتشر گشت . ایشان از هفت سالگی نزد والد ماجدشان به تلمذ پرداختند سپس در نزد عمویش مرحوم شیخ عبدالرحمن و آنگاه نزد مرحوم شیخ محمد لون در مسجد کهزاد سنندج ادامه تحصیل داد بقیه علوم را خود با فراستی که داشت از طریق بحث و مجادله با بزگان علم و ادب آنزمان در مدت کوتاهی فرا گرفت سپس در غالب هنرهای مرسوم  نظیر معماری و حکاکی و گچ بری و حجاری و ساعت سازی و نجاری و باغبانی و گل کاری و مخصوصا» علم پیوند نباتات مسلط گردید و از هرکدام در زمان مناسب و برای پیشبرد اهدافش استفاده میکرد و اوقات فراغت خویش را نیز با سوارکاری و شکار و تیر اندازی میگذراند به طوری که در سوارکاری و تیر اندازی یکه تاز میدان بود .

پس از فوت پدر بر اثر نبوغ ذاتی و درخواست قبلی پدر در سن ۱۲سالگی به سمت امامت و خطابت کردستان منصوب گردید سپس با وجود صغر سن طی حکم شماره ۳۶۲۱مورخ ۲۶محرم ۱۳۳۷ ه ق به سمت قضاوت کردستان و گروس  نیز منصوب گردید . از آن زمان نهایت تلاش خود را مصروف اتحاد و حفظ تمامیت ارضی ایران و رفع ملوک الطوایفی هدایت اشرارو یاغیان و زور گویان و در صورت عدم پذیرش هدایت در جهت اعاده امنیت سرکوبی آنها نمود  .
با سران عشاير کردستان از طرق مختلف ارتباط ودوستي ايجاد ميکرد و آنها را به انقياد از حکومت مرکزي مجاب ميکرد. اولين تجربه سياسي وي همراه کردن جمع کثيري از زبده اهلي کردستان با خود جهت شرکت در جنبش مشروطه بود . در اجتماع مشهور باغشاه در حضور اکثريت نمايندگان مختلف مردم ايران که از اقصي نقاط ايران بدانجا آمده بودند و محمد علي شاه قاجار و شيخ فضل الله نوري رسما» نظرات خود را بيان نمود . پس از شکست مشروطه عارف قزويني در کردستان مهمان وي بود و عارف قزويني در کليات خود به طور مفصل در مورد شخصيت ايشان مينويسد .
در زمان تعويض حکومت نيز نقش بسزايي ايفا کرد شخصيت ايشان طوري بود که با حضور وي وجود ديگران در تحت اشعاع قرار ميگرفت و همين موضوع باعث ايجاد رشک و حسد در دل حاسدان ميگرديد به طوري که بر عليه ايشان شروع به تبليغات ميکردند ولي غافل از اينکه نور کرم شب تاب در مقابل خورشيد نميتواند خود نمايي کند .چون طرز فکر ايشان نسبت به زمان خود خيلي جلو تر بود لذا گفته هاي آن بزرگوار براي ساير علما قابل درک و فهم نبود لذا وي را مانند غزالي و مولانا تکفير ميکردند . براي نمونه در يکي از آثارش به نام رموز آفرينش به طور مفصل در مورد گردش الکترون در مدارهاي مختلفي و در سطوح انرزي متفاوت به دور هسته اتم و نحوه آزاد شدن انرزي به هنگام انقال الکترون از يک سطح انرزي به سطح ديگر و پديده هاي فيسيون و فيزيون صحبت ميکند مدارهاي الکتروني را با مدارهاي منظومه شمسي و گردش سيارات به دور خورشيد مقايسه ميکند .
نحوه پديد آمدن آب در سطح زمين /ايجاد اقيانوسها و رودخانه ها و درياها به وجود آمدن تک سلولي ها و تکامل آنها تشکيل جوامع مختلف پيدايش زبان و مذهب و غيره که البته براي مردم آن زمان قابل درک نبود . ايشان در طول زندگي پر برکتشان بالغ بر 114 جلد کتاب و رساله مختلف و در زمينه هاي متفاوتي نگانشته اند که که بيشتراز نصف آنها چاپ و منتشر شده است که برخي از آثارشان در ذيل همين بخش آمده است . در زمينه فلسفه کتاب بسيار با ارزش ديگري دارد به نام جام جان و جين که کل لغات استفاده شده در آن فارسي است و در آن حتي يک لغت عربي موجود نميباشد ديوان شعري نيز از وي به يادگار مانده است با شعرهاي فارسي کردي و عربي که متاسفانه تا کنون مقدورات لازم براي چاپ آن فراهم نگرديده است آن حضرت  سر انجام پس از عمري تلاش و مجاهدت چنانکه خودش در سال 1327 شمسي يعني 27 سال قبل از مرگش پيش بيني کرده بود :
هماي جان قفسي گشته بود در بدنم
خوش اين زمان که رها شد هماي جان ز تنم
حجاب جان بود اين تن و گرنه عالم غيب
عيان بود بر من چونحجاب بر فکنم
مقام وصل مقاميست ايمن و دلکش
زهي مقام که نبود هراس ز اهرمنم
علاج اهرمن اي جان رهايي از هوس است
از اين به محفل جانان چو شمع انجمنم
من آن يگانه کسم در جهان که مرگ مرا
به من ز پيش خبر داد يار موءتمنم
براي سالمه مرگ خويش آيت گفت
بسال سيصد و پنجاه چهار تن فکنم
اودر سن 98 سالگي در شب جمعه بيستم شهريور ماه سال 1354 در محله قطار چيان به رحمت ايزدي پيوست اشعار فوق بر روي سنگ مزارش نقر گرديده است تشيع جنازه ايشان با حضور بيش از يکصد هزار نفر از اهالي کردستان با پاي پياده تا روستاي نوره واقع در بيست کيلوتري سنندج انجام پذيرفت .
چرا نوره ؟ اين روستا از املاک حضرت آيت الله مردوخ بود که بواسطه طبيعت زيبا هواي مطبوع آن در فصل تابستان و مردم مهربان و خونگرمشان بسيار مورد علاقه ايشان بود با توجه موارد مذکور در روبروي آبادي بر روي تپه اي مشرف بر جاده هاي روستاهاي اطراف و خود نوره قلعه اي جنگي با دو برج که داراي منافذي براي سنگر گيري وتير اندازي بود مطابق طرح و نقشه خودشان ايجاد کرده بود و محل استراحتگاه تابستاني خويش قرار داده بود لذا با توجه به تعلق خاطر فراهم شده و مخصوصا» اهالي محترم آنجا وصيت فرموده تا در جوار آن قلعه روبري آبادي دفن گردند نا گفته نماند اين روستا اولين روستايي بود در سطح کردستان که داراي مدرسه گرديد   برخي از آثار منتشر شده حضرت آيت الله مردوخ عبارتند از
تاريخ مردوخ يا تاريخ کرد و کردستان در دو جلد   فرهنگ مردوخ در دو جلد ، فقه محمدي ،اصول فقه ، صرف محمدي ، نحو محمدي  ،منطق محمدي ،حساب و هندسه محمدي  ،رموز آفرينش  ،جام جان وجين ،  آئين رستگاري  ،نداي اتحاد  ،حل اختلاف،  تاريخ تشيع  ،شطرنج نامه،  ام الکتاب  ،رد بابي و بهايي ، گفتارها  و رهبر بشر به سوی اسلام و ده ها جلد کتاب و رساله ديگر که در اين مختصر نميگنجد .

کتب صحاح سته (ششگانه) اهل سنت به صورت word

27 ژوئیه

نسخه ی ( word ) کتب صحاح سته توسط تارنمای ناجی کرد تهیه شد. امید است دوستان ما را از دعای خیر خود بی نصیب نگذارند تا توشه ای باشد برای آخرت ما.

صحیح بخاری صحیح مسلم

سنن ابن ماجه سنن نسائی

سنن ابی داوود سنن ترمذی

برای دانلود کتب، روی تصویر آن ها کلیک کنید.

بحثی پیرامون "حدیث تقسیم امت اسلامی به هفتاد و سه فرقه"

27 ژوئیه
درباره ثبوت و دلالت این حدیث سخن بسیار می‌توان گفت:
الف- مهمترین مطلب در این مورد آن است که حدیث یادشده علیرغم موضوع اهمیت آن، در«صحیحین» نیامده و شاید این خود، نشانه‌ای باشد بر این که از دیدگاه مسلم و بخاری این حدیث شروط صحت را نداشته است.
این که «صحیحین» همه‌ی احادیث را یکجا دربر ندارند بلکه احادیث صحیح دیگری غیر از آنچه در این دو کتاب آمده وجود دارد البته مطلب درستی است، اما این نکته را نباید فراموش کرد که مسلم و بخاری مصمّم بوده‌اند که هیچ کدام از ابواب حدیثی را فرو نگذارند، حتی اگر به نقل یک حدیث هم که شده آن باب را ذکر کنند.
ب- در برخی احادیث عبارت«همگی در آتش‌اند جز یک فرقه» به چشم نمی‌خورد.بلکه صرفاً از پراکندگی و تعداد فرقه‌ها سخن رقته است. در همین زمینه ابوداود،ترمذی،ابن ماجه، ابن حبّان و حاکم،حدیثی از ابوهریره آورده‌اند که می‌گوید:« یهودیان ونصرانیان به هفتاد ویک یا دو فرقه تقسیم شدند اما تعداد فرقه‌های امت من هفتاد و سه تاست».[2]
ترمذی این حدیث را «حسن و صحیح» شمرده و ابن حبان و حاکم نیز به آن صحت آن رأی داده‌اند.با وجود این،باید دانست که در مدار سلسله‌ی سند، محمد بن عمرو بن علقمه بن وقاص لیثی است که در کتاب«تهذیب التهذیب» به عدم «حفظ و ضبط» متهم است و از سوی دیگر هیچ کس او را به طور اطلاق مورد وثوق ندانسته و تنها چیزی که ذکر کرده‌اند ترجیح وی بر راویانی است که از وی ضعیفتر می‌نمایند.«حافظ» نیز در «التقریب» گفته است:« او صادق است اما اوهام دارد» و پیداست که در جایگاه راستگویی و صداقت راوی کافی نیست مگر در صورتی که با «ضبط» و «حفظ» جمع شود،تا چه رسد به این که اوهام نیز وی را فراگرفته باشد.
در مورد ترمذی، ابن حبان و حاکم نیز گفتنی است که آنان از جمله کسانی است که در مورد بررسی و تصحیح احادیث، از خود تساهل نشان داده‌اند. بخصوص درباره حاکم گفته‌اند که در تعیین شروط صحت، متساهل و فراخ‌بین بوده است. وی حدیث مذکور را با در نظر گرفتن شروطی که مسلم در «تصحیح» احادیث ملاک قرار می‌دهد، به صحت منسوب کرده و اظهار داشته که مسلم در جایی به محمد بن عمرو،راوی موثقی بوده است.حال آنکه «ذهبی» در پاسخ به این اشکال گفته است که «مسلم» به شخص محمد بن عمرو احتجاجی نکرده بلکه به گروهی از جمله‌ی آنان محمد بن عمرو بوده، احتجاج نموده است و این به معنی احتجاج مسلم به « محمد بن عمرو» نیست.
از اینها گذشته، عبارت«کلها فی النّار إلّا واحدة» که معرکه‌ی آرای محققان است، در حدیث ابوهریره وجود ندارد. عبارت مذکور در دیگر احادیث که از طریق برخی صحابیان منقول است وجود دارد: عبدالله بن عمر-معاویه- عوف بن مالک و انس، اما اسناد همه‌ی آنها ضعیف است و پاره‌ای تلاش کرده‌اند با انضمام آنها به یکدیگر آن را تقویت کنند.
اما به نظر می‌رسد که کثرت طرق نقل احادیث، به تنهایی و بدون درنظر گرفتن سایر عوامل نمی‌تواند حدیثی را تقویت کند زیرا چه بسیار احادیثی وجود دارند که غلیرغم دارا بودن طرق نقل فراوان، دانشمندان به تضعیف آنان پرداخته‌اند و با مراجعه به کتب حدیث و رجال به تعداد قابل ملاحظه‌ای می‌‌توان دست یافت. در عوض تنها وقتی می‌توان از کثرت طرق نقل در تقویت یک حدیث بهره برد که معارض نداشته باشد و در معنا و مدلول آن اشکالی به چشم نخورد.امّا در ایجا اشکال عمده‌ای هست و آن اینکه حدیث مذکور بر تقسیم فرقه‌های اسلام بیش از فرق یهود و مسیحیت دلالت دارد و ثانیاً اینکه همه‌ی فرق-جز یکی از آنها- در آتش خواهند بود و این بهانه و دستاویزی شده است که هر فرقه خود را «فرقه‌ی ناجیه» بنامد و جایگاه سایر فرقه‌ها را در آتش بداند. ناگفته پیداست که در پی پایبندی به مدلول این حدیث، دودستگی‌ها و اختلافهای گسترده‌ای بروز می‌کند که سرانجام به ضعف همگان و تقویت و جرأت‌یافتن دشمن نخواهد انجامید. بر همین مبنا علامه ابن‌وزیر، به طور کلی اعتبار و صحت حدیث را مردود شمرده و بخصوص آن عبارت را«کلها فی النّار إلّا واحدة» ساختگی دانسته است.
ابن‌وزیر در کتاب «العواصم» درباره‌ی فضل و برتری امت اسلامی و لزوم پرهیز از تکفیر دیگران می‌نویسد: هرگز نباید به جمله‌ی«کلها فی النّار إلّا واحدة» پایبند بود که زیادتی سقیم و غیر معتبر است و بعید نیست که ملحدان و معاندان آن را در متن حدیث، افزوده باشند.
همو به نقل از ابن‌حزم می‌افزاید:این حدیث، مجعول و ساختگی است و اتصال آن به پیامبر(ص) و یاران او سخت محل تردید است(غیرموقوفه و لامرفوعه). همچنین تمامی روایاتی که در نکوهش«قدریه، مرجئه و اشعریه» آمده‌اند، دارای چنین ویژگی‌ای هستند و از نشانه‌های قوّت و صحت،خالی‌اند.[3]
ج- بعضی از دانشمندان پیشین و معاصر از جنبه‌ی سند و متن و مدلول، به حدیث مذکور خدشه وارد کرده‌اند.[4] از میان این دانشمندان ابن‌حزم یادکردنی است که سخت منکر تکفیر سایرین به خاطر اختلاف در اعتقادات به استناد روایاتی که در این زمینه آورده‌اند، می‌باشد. او در این زمینه دو حدیث را که به رسول خدا منتسب کرده‌اند و دستاویز تکفیر دیگر فرقه‌ها قرار گرفته، نقل نموده و به بحث راجع بدنها پرداخته است. این دو حدیث بدین قرارند:
1- «القدریة و المرجئة مجوس هذه الأمّة»
2- «تفترق هذه الأمّة علی بضع و سبعین فرقة کلّها فی النّار حاشا واحدة فهی فی الجنّة»
ابن‌حزم آنگاه می‌نویسد: اسناد این دو حدیث،سخت دچار ضعف و اشکال است؛ چنین احادیثی حتی در نزد کسانی که به حجیت خبر واحد معتقدند، معتبر نیست، تا چه رسد به کسانی که به چنین اصلی، اعتقادی ندارند.
محمدابن ابراهیم وزیر دانشمند و مجتهد برجسته‌ی یمنی،جامع علوم معقول و منقول در کتاب «العواصم والقواصم» در ضمن نقل هشتمین حدیث از احادیث منقول از معاویه که همان حدیث تقسیم امت اسلام به هفتادو اندی فرقه است، ‌می‌نویسد:
در سند این حدیث یک راوی ناصبی جای دارد که نمی‌توان هیچ حدیثی را از وی پذیرفت.ترمذی حدیثی همگون با همین روایت را از عبدالله بن عمرو بن العاص، ‌نقل کرده است وبه غریب بودن آن حکم داده و آن را در باب «ایمان»‌ از طریق یک آفریقایی که عبدالرحمن بن زیاد نام داشته از عبدالله بن یزید به نقل آورده است.هچنین از ابن‌ماجه حدیث مشابهی را از عوف بن مالک و انس بازگو کرده است.
ابن وزیر می‌نویسد:در این روایت، هیچ کدام ازشروط صحت وجود ندارد و از همین رو، ‌در صحیحین هیچ ذکری از آن نرفته است.ترمذی نیز همین حدیث را به نقل از ابوهریره از طریق محمد بن عمرو بن علقمه، ‌صحیح دانسته اما شامل بر جمله‌ی «کلها فی النّار إلّا واحدة»نیست و از ابن حزم هم در این باره نقل است که:این عبارت، ‌زیادتی است مجعول که صاحب«البدر المنیر» آن را ذکر کرده است.[5]
» أو یلبسکم شیعاً و نذیق بعضکم بأس بعض»
از سوره مبارک انعام، ‌این حدیث از طرق گوناگون به نقل آورده و هیچ وصفی از صحّت و حسن آن نکرده است، ‌علیرغم آن که در تفسیر آیه، ‌به نقل چندین حدیث و روایت مناسب، ‌پرداخته است.
امام شوکانی ، ‌همین مطلب را از ابن‌کثیر نقل کرده و خود گفته است:عبارت(کلها فی النّار إلّا واحدة) را گروهی از محدثان تضعیف کرده‌اند.از این میان، ‌ابن‌حزم از تضعیف فراتر رفته‌ و آن را صراحتاً مجعول دانسته است.
جدای از این مسائل حتی اگر حدیث مذکور را با توجه به تعدّد طرق نقل، ‌حسن یا صحیح بدانیم، ‌چنان که ابن‌حجر و ابن‌تیمیه بر این اعتقادند، ‌هرگز نمی‌توان معنی حدیث را چنین دانست که این افتراق و جدایی به همین شکل و شماره فرق، امری همیشگی و دائمی است، ‌بلکه برای صدق حدیث کافی است که حالت یادشده در برهه‌ای از زمان روی داده باشد.مثلاً پاره‌ای فرقه‌های باطل پدیده آمده، ‌آنگاه مغلوب فرقه‌های حق شده و پس از آن، ‌از آنها اثری نمانده باشد.
این وضعیت عملاً برای بسیاری از فرقه‌های منحرف پیش آمده و گروههای بسیاری از آنها از میان رفته و دیگر اثری از آنها در تاریخ باقی نمانده است.
نکته‌ی دیگری که از متن حدیث برداشت می‌شود آن است که تمامی این فرقه‌ها با وجود بدعتگذاری در دین، همچنان عضو پیکره‌ی عظیم امّت پیامبر(ص)اند و از آن بدور نیفتاده و جدا نشده‌اند.
با این تفسیر باید گفت:(فی النار) بود نشان به معنی جاودان ماندن در آتش نیست، ‌بلکه به معنای ورود موقّت آنان در دوزخ است.که پس از گذشت مدّت معینی، ‌یا مورد شفاعت یکی از پیامبران، ‌ملائکه و مؤمنان قرار خواهند گرفت و یا اعمال نیکشان و مصیبتهایی که در جزای گناهشان متحمل شده‌اند، ‌عذاب را سرانجام از آنان دور خواهند ساخت.
علاوه بر این، ‌چه بسا عفو و بخشایش الهی نصیبشان گردد. بخصوص اگر در شناخت حقیقت، ‌تمامی تلاش خود را به کار گرفته و در مسیر هدایت، ‌توفیق بدست نیاورده، ‌راه خطا پیموده باشند. آری، ‌خداوند از خطا و نسیان این امت و نیز از آنچه در دل از آن بیزارند در می‌گذرد. والله اعلم بالصواب
نوشته: امام یوسف قرضاوی
——————————————————————————–
[1] – به‌ نقل از کتاب بیداری اسلامی صص60-54
[2] – ابوداود6(459)، ‌ترمذی2(264)، ‌ابن ماجه 1(399)، ‌ابن حبان 4(183) و حاکم(ج1/ص6)
[3] – العواصم و القواصم 1/186
[4] – اشکالی که در متن حدیث وجود دارد آن مقام امتی که خداوند منصب گواهی و شهادت بر مردمش بخشیده و آن را بهترین امتها معرفی کرده، آنقدر دون‌پایه،معرفی شده که تعداد فرقه‌هایش از یهود و نصارا فراتر رفته است،در حالیکه قرآن راجع به یهودیان می‌فرماید:( وألقینا بینهم العداوة والبغضآء إلی یوم القیامة)و تا روز قیامت، میانشان دشمنی و کینه افکندیم. 64مائده
و درباره‌ی نصارا فرموده است:( ومن الذین قالوا إنا نصاری أخذنا میثاقهم فنسوا حظاً ممّا ذکروا به فأغرینا بینهم العداوة و البغضآء إلی یوم القیامه وسوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون) و از کسانی که گفتند ما نصرانی هستند از ایشان{ نیز} پیمان گرفتیم {ولی} بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند، فراموش کردند و ما {هم}تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم و بزودی خدا آنان را از آنچه می‌کرده‌اند{و می‌ساخته‌اند}خبر می‌دهد.مائده/14
حال آنکه چنین مطالبی، به هیچ روی درباره امت اسلام مطرح نیست، بلکه به عکس بارها به مسلمانان هشدار داده است که همچون پیشینیان دچار اختلاف و پراکندگی نشوید. از سوی دسگر طبق مدلول حدیث باید تمامی فرقه‌های این امت، به جز یکی از آنها جهنمی دانست، در صورتیکه یکی از فضایل و برتریهای این امت بر سایر امتها آن است که پیوسته مشمول رحمت الهی است دست کم یک سوم یا نیمی از بهشتیان را تشکیل می‌دهند. مسئله‌ی دیگری که هست آنکه تقسیم یهود و نصارا به هفتاد واندی فرقه، به هیچ روی در تاریخ این اقوام-بخصوص یهودیان-معروف و شناخته‌شده نیست و گروه‌بندی و فرقه‌گرایی در میان آنان، هرگز چنان نبوده است که به چنین عدد بالایی بالغ شده باشد.
[5] – العواصم والقواصم، ابن‌الوزیر، تحقیق:شیخ شعیب ارناؤوط، ج3/173-170. البته‌ گفتنی است ابن‌الوزیر، حدیث مذکور را از جهت متن آن و نه‌ سندش، مردود شمرده‌ است

انواع عقدهای باطل و صحیح

27 ژوئیه
در عصر حاضر پاره‌اي از عقد و نكاح‌ها انجام مي‌گيرند كه آگاهي از حكم شرعي‌شان مطلوب است و مهم‌ترين آنها عبارتند از:
1- عقد موقت
ازدواج موقت ‌آن است كه زني به مدت چند روز، چند ماه و يا چند سال به نكاح مردي دربيايد. اين نوع از نكاح باطل و نامشروع است. زيرا در اين‌گونه نكاح هدف اصلي همان تمتع است. و در عقود و قراردادها ملاك مفهوم آنهاست و از طرف ديگر عقد ازدواج مشروع همان عقد دائمي است.
2- نكاح متعه
آن است كه مردي خطاب به خانمي بگويد: مي‌خواهم براي فلان مدت با تو معاشرت نمايم و زن هم موافقت خود را اعلان نمايد. هم‌چنان كه پيش‌تر نيز گفته شد اجماع ـ به استثناي شیعه اماميه ـ بر حرام بودن آن است، زيرا دوام و ماندگاري اساس مشروعيت ازدواج است
3- نكاح تحليل
يا نكاح محلل نكاحي است كه هدف از آن حلال گرديدن نكاح مجدد زني كه طلاق ثلاثه او واقع شده، براي شوهري است كه او را طلاق داده است. اين نوع از نكاح از نظر اكثريت قريب به اتفاق علما حرام و باطل است. زيرا رسول خداص فرموده‌اند:
«خداوند، انجام دهنده نكاح تحليل و كسي را كه تحليل براي او انجام مي‌گيرد مورد لعن قرار دهد».
اما از نظر شافعيه تنها زماني نكاح محلل حرام است كه در متن عقد هدف از آن گفته شود. اما اگر در اثناي عقد راجع به آن چيزي گفته نشود و دو طرف به صورت پنهاني در مورد آن توافق كرده باشند، ظاهر عقد صحيح است، اما چون نيت نامشروع و ناپاكي را پنهان داشته‌اند، نيت آنها به خداوند واگذار مي‌گردد كه آنها را مورد محاسبه قرار دهد.
4- خواستگاري بر روي خواستگاري ديگران
مالكيه مي‌گويند اگر كسي دختري را كه توسط ديگري خواستگاري شده و جواب مثبت دريافت كرده، خواستگاري و عقد نمايد، پيش از معاشرت با او بايد او را يك طلاق بائن بدهد. اما اكثريت فقها نظرشان بر اين است كه چنين ازدواجي صحيح است. زيرا اشكال آن به چيزي خارج از چهارچوب عقد برمي‌گردد و لازم است كه به خاطر آن عقد باطل شمرده شود. در واقع هم‌چون وضو گرفتن با آب غصبي است.
5- نكاح شغار
نكاح شغار آن است كه ولّي دختري او را به شرطي به نكاح ديگري درآورد كه او هم خواهر و يا دختر خود را راضي به ازدواج با او بنمايد و اين مبادله يا معامله به صورتي باشد كه براي هر يك از آنها مهريه جداگانه‌اي معين نشود، اين نوع نكاح به اتفاق علما باطل است. زيرا رسول خداص از نكاح شغار نهي فرموده است. اما حنفيه مي‌گويند: اگر پس از عقد براي هر يك از آنها مهريه جداگانه‌اي معين شود نكاح‌شان صحيح است. و آن نهي را بر كراهت تحريمي حمل مي‌نمايند.
6- نكاح پنهاني
مالكيه مي‌گويند: نكاح و ازدواج پنهاني آن است كه زن و مرد و ولّي و دو نفر شاهد توافق نمايند كه موضوع نكاح را از زن (الو) او يا عده‌اي ديگر پنهان نگاه دارند. مالكيه مي‌گويند چنين نكاحي اگر با هم معاشرت نموده باشند بايد به وسيله يك طلاق بائن باطل شود. و مثل باطل دانستن نكاح بدون وجود شاهدين است. و چنانچه با هم معاشرت و هم‌بستري داشته باشند و به آن اقرار كنند، يا چهار نفر عمل آنها را ببينند و شهادت بدهند، همانند زناكار هردوي آنها مجازات مي‌شوند. و ناآگاهي آنها از حكم آن به عنوان عذر از ايشان پذيرفته نمي‌شود.
7- ازدواج مدني
ازدواج مدني به روش غربي اين است كه زن و مردي به پاسگاه پليس مراجعه نموده و روابط خود را در دفتر آنها بدون حضور ولي و شاهدين و بدون ايجاب و قبول صريح، يادداشت مي‌كنند. اين‌گونه نكاح قطعاً باطل و نامشروع است. زيرا هدف از آن زندگي مشترك و بر دوش گرفتن مسئوليت‌هاي همسري نيست، بلكه تنها كامجويي و ترويج بي‌بندوباري در مورد آن مطرح است و بس. و هم‌چنين باعث آن مي‌شود كه دختر مسلماني با مردي نامسلمان ازدواج نمايد. و در عين اين‌كه چنين ازدواجي حرام و باطل است. از طرف ديگر مرد در اين‌گونه نكاح‌ها به هيچ‌وجه خود را به احكام نكاح پايبند نمي‌شمارد و مخارج زندگي زن را نمي‌پردازد. و چنين كاري در واقع خطري است كه حرمت و كرامت و حقوق زن و مرد هر دو را در ارتباط با نسب و عده و … مورد تهديد قرار مي‌‌دهد.
مقابله با چنين پديده شومي كه برخي از گروه‌هاي سياسي در پي آنند كه براي آن قانوني را به تصويب برسانند، بسيار ضروري است. زيرا اين كار زمينه‌اي بسيار خطرناك را براي ترويج فساد و به هم ريختن خانواده‌ها و زندگي موقت و مشترك كساني كه از نظر ديني با هم اختلاف دارند، فراهم مي‌نمايد.
8- ازدواج عرفي
نكاح عرفي نكاحي است كه عقد آن توسط دو شاهد و ايجاب و قبول در آن به صورتي كه صيغه عقد توسط يك نفر روحاني يا عالم ديني ديگر خوانده مي‌شود، اما در دفاتر رسمي ازدواج و طلاق يا ادارات ثبت احوال ثبت نشده باشد. اين‌گونه عقد، و نكاح و طلاق مترتب بر آن صحيح است و تمام پيامدها و احكام شرعي عقد نكاح نيز بر آن جاري مي‌شود؛ زيرا صحت عقد ازدواج، مشروط به ثبت آن در دفاتر رسمي نيست، اما در جهان معاصر به خاطر حفظ حقوق زن و شوهر و اثبات رسمي تعلق فرزندان به آنها و نيز معلوم بودن حق مهريه و مقدار آن، لازم است كه ازدواج و عقد در دفاتر رسمي به ثبت برسد.
9- ازدواج مسيار
اين نوع از ازدواج كه اخيراً‌ در كشورهاي خليج به طور محدود روي داده، براساس مراعات اصول و اركان عقد و نكاح اجرا مي‌شود و در آن ايجاب و قبول، ولي و شاهد حضور دارند. اما زن در آن تعهد مي‌نمايد كه از حقوق نفقه و حق خود در مورد تقسيم زمان ميان او و شوهرش صرف ‌نظر نمايد. اين نكاح شرعاً جايز است اما مقاصد و اهداف اساسي ازدواج از قبيل آرامش و معاشرت و تربيت اولاد در آن تحقق نمي‌يابد.
نويسنده:دكتر وهبه زُحَيلي
منبع: اهل سنت کرمانشاه